در راه سلامتی

در راه سلامتی

یک بیمار وسواسی بودم که در حال بهبود از راه خود درمانی هستم
به کمک همتون احتیاج دارم

۲۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

اینقدر بدم میاد این چند روزه وبلاگ رو ساختم که با همه صحبت کنم بعد یک نفر هنوز پیام نذاشته که حرفی بزنه تا میام میبینم یه نظر هست با ذوق باز میکنمش میبینم تبلیغاتیه !

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۳
آتی آتی

تا این ساعت از خودم نسبتا راضی بودم ولی میتونه بهترم بشه و میدونم که میشه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۲
آتی آتی

امروز کارهای زیادی دارم دعا کنید همونطور که پیش بینی کردم خوب و بدون دردسر ادامه بدم و در نهایت در پایاین روز از خودم رضایت داشته باشم :)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۷
آتی آتی
سلام صبح همگی به خیر
امروز خیلی کار دارم و باید بتونم با غلبه بر اعصاب و وسواس بهشون پیروز شم 
اینکه ایمجا کسی نیست که باهام همفکری کنه کمی اذیتم میکنه چون ساختن این وبلاگ برای صحبت کردن بوده

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۶
آتی آتی

بین کسانی که احتمالا دارند وبلاگ رو میخونن کسی تجربه همچین افکاری در خودش یا اطرافیانش داشته ؟

اگر داشته میشه به منم بگه ؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۹
آتی آتی

اینجا همیشه اینقدر خلوته یا الان اینطوریه ؟

راستش هدف از ساهت این وبلاگ فقط همفکریه و اگر شماها نباشید و با من صحبت نکنید فایده ای نداره نوشتن من

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۳
آتی آتی

وسواس بر خلاف تصورتان نه بیماری انسان های کم هوش و نه بیماری افراد بی دقت و گیج است بلکه گاهی انسان از هوش زیاد و توجه زیاد دچار دقت های غیر منطقی میشود .

من هم روزگاری نه چندان دور مثل شماها بودم صبح که از خواب بیدار میش دم از جایم بلند شده و روز را آغاز می کردم. اما رفته رفته این دقت های بی مورد به هر چیزی مثل بلند شدن از رختخواب مثل خوردن اولین خوراکی در روز مثل لحظه خارج شدن از اتاق و .... ( البته از ابتدا به این شدت و در همه موارد نبود و فقط منحصر به کارهایی بود که مهم تر بودند ) و در نهایت تبدیل به پیچیده ترین بیماری فکری یعنی وسواس شد .

در درون من صداهای بی شماری در حال حرف زدن اند و تماما نقاط ضعف مرا میدانند و دقیقا برای لحظه به لحظه ی من کلماتی آماده کرده اند که باعث اضطراب و تشویش و نگرانی من میشود و از طرف دیگر صداهایی ظاهرا خیر خواهانه پیدا شدند که به من یمگفتند آیا میخواهی از خطری که به آن فکر کردی رها شوی ؟ و دست مرا میگرفتند و میگفتند پس فلان کار را دوباره انجام بده ! احمقانه بود ولی این در ابتدا به شدت آرامم میکرد و فکر میکردم این ها راه رهایی از شر و بدی آن افکار شوم هستند غافل از اینکه اینها خودشان به گونه ای نیروی تقویت کننده همان افکار استرس زا بودند .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۷
آتی آتی

آتی در ها را اینقدر نبند !

آتی اون ظرف رو بذار بیا !

اینها بخشی از جملاتی هستند که من روزانه با آها در گیرم و از سمت دیگران میشنوم البته این باز و بسته کردن مداوم درها و انجام کارهای تکراری با اضطراب و تنش بدون دلیل منطقی فقط چیزی است که شما از بیرون هر روز در زندگی من میبینید حقیقت درونی من نداهایی است که کم شبیه به اسکیزوفرنی نیستند و مرا به جبری نا خواسته به کارهایی وا میدارند که در حقیقت هیچ اعتقادی به آنها نداشته ام اما به دلیل اضطراب فراوان مجبور به انجامشان هستم .

افکاری که درست وقتی میخواهم کاری انجام بدهم یا بعد از انجام کاری به سراغم می آیند و به من از اتفاقاتی هولناک خبر میدهند که اگرچه در درونم از بی اساس بودنشان مطمئنم اما به دلیل تغییر سطح هورمونهای مغزی و اضطراب ناخود آگاهی و درگیری مغزی ام با آنها قابل مقابله نیستم و مجبورم به عقیده مغز ناقص خودم برای دفع شر و بدی کار ها را دوباره انجام دهم .

حالا در پست های بعد بیشتر در مورد حالاتم توضیح میدهم اما فعلا این را داشته باشید تا با هم بیشتر آشنا شویم

شدیدا به کمک همگی تان محتاجم

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۰
آتی آتی