اگر از تمام داروهای ممکن برای بیماری های وسواسی و اضطرابی استفاده کنی و یا بهترین شیوه های روانشناسی رفتاری رو به کار بگیری تا وقتی که به ایمان نرسی فایده نداره
باید به این ایمان برسی که سرنوشت انسان به افکار بیهوده و ناخواسته ای که از ذهن میگذره ربطی نداره و با اونها تغییری نمیکنه
این افکار ساخته دست شیطان درون هستند اون قدرت تغییر سرنوشت رو نداره فقط میتونه تورو از سروشت خوبی که در انتظارته باز داره
کسی میدونه چرا فضای این سرویس وبلاگ نویسی اینقدر پر از مطالب مذهبیه ؟
اصلا درست نمیتونم تشخیص بدم چه موقعی تنهایی برام بهتره چه موقع در جمع بودن !
گاهی حس میکنم باید تنها باشم تا بهتر شم ولی وقتی تنها میشم فایده نداره و گاهی بر عکس اما در مجموع تنهایی همیشه حالم بهتر بوده و برام مناسب تر بوده
نمونه فراموشکاری همین پست قله که من برای از خاطر بردن یه مطلب نوشته بودم که ذهنم رو درگیر کرده بود الان یادم نمیاد واسه چی بود !!!!
مغز یک وسواسی فراموشکاره اگر فقط کمی اگر وسواسی مغزش رها کنه و بهش توجه نکنه همه چیز یادش میره
ایراد اینه که وسواسی دقیقا چون به چیز گیر میده و دیگه ولش نمیکنه بهش میگن وسواسی در صورتی که وسواسی باید خوب بدونه اگر به اون چیز توجهی نکنه و بی محلی بده خیلی زود یادش میره علت این فراموشکاری شاید هجوم افکاره
یا مثلا وقتی داری کاری میکنی که برات مهمه اگر به موضوعی که دوست نداری فکر کنی دیگه نمیتونی به کار مورد علاقت ادامه بدی
اینها همه در شرایطی هستند که تو میدونی چرت و پرت هستند ولی به دلیل اینکه مغزت روشون قفل کرده و یا اضطراب برات درست کرده نمیتونی ازشون بگذری
مثلا تو داشتی ظرف میشستی که یهو به مرگ یکی از اعضای خانوادت فکر کردی اونوقت دوباره شروع به شستن ظرف ها میکنی برای اینکه نکنه اون اتفاق نیافته !
کسی میدونه منظورم چیه ؟
این خیلی بده که ندونی بیماریتوسواسه یا اسکیزو فرنی و بدتر اینکه به هر دو بیماری هم شناخت نسبتا خوبی داشته باشی و باز بدتر که علئم هر دوی اونها رو داشته باشی !